سفارش تبلیغ
صبا ویژن






















پرنیان

مدفنش را کرد  مخفی از عنود      و این عمل جز بر رضای حق نبود
گنج خود را کرد مخفی  زیر خاک     تا نبیند مدفنش  جز چشم پاک

ای پیامبر!اکنون امانت به صاحبش رسید و زهرا از شر غم و ستم خلاصی یافت
و برای من از این پس چه زشت است چهره  ی زمین و آسمان بدون حضور زهرا
چه شبی است امشب خدایا!این بنده ی تو  هیچ گاه این قدر بی تاب نبوده است
این دل و دست  پا هیچ وقت این قدر نلرزیده است
این اشک این قدر مدام نباریده است
چه کند علی با این همه تنهایی!

ای خدای من مگر پیامبرت جز مودت و محبت نزدیکانش چیزی در ازای  تبلیغ دین تقاضا کرده بود
که با او این چنین کردند؟"قل لا اسئلکم علیه اجرا الا الموده فی القربی"
یا رسول الله این چه  خواسته ی نا ممکنی بود  که از این مردمان سست داشتی؟
ای مردمان مدینه مگر پیامبر  بارها در میان شما نگفته بود که فاطمه پاره ی تن من است؟
مگر نگفته بود  هز که فاطمه را بیازارد مرا آزرده است؟ پس را چنین کردید ؟
شما را چه شده بود ای مسلمانان
؟


 


نوشته شده در جمعه 90/2/2ساعت 3:49 عصر توسط گلبانگ نیازی نظرات ( ) |


Design By : Pichak