پرنیان
تو ریه هایت هوادار شهادتند حالا هر چقدر این چادر اکسیژن التماست را بکند این تخت یک تخت معمولی نیست این اتاق بهشت مخفی این بیمارستان است این جا دارد یک پرواز به ثبت می رسد خوش به حال این تخت خوش به حال این بیمارستان کاش من هم هوای ریه هایت بودم آسیه برهانی ما در حجم خاکی زمین گرفتاریم سیم های خاردار دنیا دور تا دورمان را گرفته اند مین های گناه تمام نگاه ها را به سمت خود کشیده از نقطه ی رهایی دور افتاده ایم معبر هنوز باز نشده است ای گوش هایی که صدای ما را میشنوید یک فرشته بفرستید ماه رفته روی مین این جا نقطه ی رهایی مادون قرمز دل ها جز عشق رصد نمی کند سیم های خاردار گل باران شده اند حنجره ی دشت از رشادت کوثر لبریز شده است خورشید پشت خاکریز رسیده است تا با رمز "یا رسول الله" به سوی بهشت معبر باز کنند برگرفته از آیینه های خاکی حامد حجتی شراب هشت ساله خواب دیدم جنگ بود و جنگ بود عرصه بر مردان حیدر تنگ بود خواب دیدم یک نفر آلاله شد در هجوم تیرو ترکش لاله شد خواب دیدم کربلای عشق را کعبه را سعی صفای عشق را خواب دیدم روزگارم سبز شد انتظارم سبز سبز سبز شد شیمیایی بود چشمانش همه سرفه می بارید بر جان همه یک نفر بی سر سراسر نور بود چشم های یک نفر چون طور بود مادری با یک کبوتر بال شد یک نفر در آن کشاکش لال شد بوی باروت زمین چون دود بود چشمهای عافیت مسدود بود شهر پر بود ازشقایق های سرخ ازنگاه سبز عاشق های سرخ شهر پر بود از نسیم خاکریز از تب حمله از جنگ و گریز معبری تا عرش چون یک رود بود آب های رود خون آلود بود ......................... بنده نیز همپای همه ی مسلمانان اهانت کافران احمق به ساحت مقدس قران را تقبیح می کنم و از این عمل آن ها بیزاری می جویم.
ادامه ی شعر را در کتاب آیینه های خاکی جستجو کنید
Design By : Pichak |