پرنیان
مدفنش را کرد مخفی از عنود و این عمل جز بر رضای حق نبود ای پیامبر!اکنون امانت به صاحبش رسید و زهرا از شر غم و ستم خلاصی یافت ای خدای من مگر پیامبرت جز مودت و محبت نزدیکانش چیزی در ازای تبلیغ دین تقاضا کرده بود
گنج خود را کرد مخفی زیر خاک تا نبیند مدفنش جز چشم پاک
و برای من از این پس چه زشت است چهره ی زمین و آسمان بدون حضور زهرا
چه شبی است امشب خدایا!این بنده ی تو هیچ گاه این قدر بی تاب نبوده است
این دل و دست پا هیچ وقت این قدر نلرزیده است
این اشک این قدر مدام نباریده است
چه کند علی با این همه تنهایی!
که با او این چنین کردند؟"قل لا اسئلکم علیه اجرا الا الموده فی القربی"
یا رسول الله این چه خواسته ی نا ممکنی بود که از این مردمان سست داشتی؟
ای مردمان مدینه مگر پیامبر بارها در میان شما نگفته بود که فاطمه پاره ی تن من است؟
مگر نگفته بود هز که فاطمه را بیازارد مرا آزرده است؟ پس را چنین کردید ؟
شما را چه شده بود ای مسلمانان ؟
Design By : Pichak |